مقاله:بهرهبرداری از تجارب دانشکدههای پزشکی در دانشکدههای مدیریت و کسب وکار
راهنمای مطالعه
بهرهبرداری از تجارب دانشکدههای پزشکی در دانشکدههای مدیریت و کسب وکار
همکاران
رضا بنیاسد
عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسلامی و مدیریت دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)
میلاد سینا
کارشناسیارشد رشته معارف اسلامی و مدیریت صنعتی دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)
محمدمهدی مدحت
کارشناسیارشد رشته معارف اسلامی و مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)
چکيده
عمدتاً آموزش و یادگیری در دانشکدههای پزشکی علاوه بر گذراندن دورههاي نظري، به صورت عملی و در تعامل با بيمار نیز صورت میگیرد. دانشجویان علوم پزشکی اعم از پزشکی، پیراپزشکی، پرستاری، رادیولوژی و… پس از گذراندن دورههای بالینی و آموزشی در دانشگاه، بیشتر عمر خود را در بیمارستانها و در مواجهه با بیماران و پروندههای پزشکی سپری میکنند. در دانشکدههای مدیریت تعامل با کسبوکارها یکی از خلأهای جدی محسوب میشود. چالشهایی در کسبوکارها وجود دارد که حل آنها از طریق بهرهبرداری از تجربههای دانشکدههای پزشکی ممکن است. این مقاله با رویکرد کیفی و استراتژی مطالعه موردی با استفاده از مستندات، مصاحبه و مشاهده غیر مشارکتی در شش بیمارستان معتبر کشور که عمدتاً آموزشی- درمانی هستند به مطالعه روند یادگیری، آموزش و حل مسائل پزشکی پرداخته و بر اساس آن، يافتههاي مناسب با آموزش کسبوکارها را در دانشکدههای مدیریت ارائه میکند. نتایج نشان میدهد که استفاده از تجربیات دانشکدههای پزشکی در تعامل با صنعت و کسبوکارها باعث کاهش چالشهای استراتژیک آنها شده و میتواند تحول جدی در روند یادگیری و تعامل با کسبوکارها ایجاد نموده و شکاف بین تئوری و عمل را به حداقل برساند.
واژگان کلیدی: دانشکدههای علوم پزشکی، دانشکدههای مدیریت، رویکرد کیفی، کسبوکارها
مقدمه
بهرهبرداری از تجربیات دانشکدهای پزشکی در دانشکدههای مدیریت موضوعی است که توجه دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد نیز را به خود جلب کرده است. سه نفر از استادان دانشگاه هارواد کتابی را با عنوان بازاندیشی مدیریت کسب و کار منتشر کردند و در تحقیقات خود اذعان کردند که دانشکدههای پزشکی میتوانند الگوی خوبی برای بازاندیشی و بهرهبرداری از تجربیات در دانشکدههای مدیریت باشند (داتار و گاروین، 2010)
تجربیات علوم پزشکی و طب سنتی در ایران نیز از غنای بالا و همچنین سابقه تاریخی طولانی برخوردار است. به همین منظور مطالعه روند تحقیقات و آموزش در این دانشکدهها میتواند محققان را از مطالعات تطبیقی و تعمیم و بکارگیری آن در دانشکدههای کسب و کار بهرهمند سازد. بیمارستانها و مراکز آموزشی- درمانی مختلفی در کشور وجود دارد که برخی از آنها وابسته به دانشکدههای علوم پزشکی هستند و برخی به صورت مستقل و خصوصی عمل میکنند. در هر صورت کنکاش و بررسی روندهای آموزشی و مراقبتی آنها و رسیدگی به بیماران به عنوان یک مطالعه مهم میتواند تجربیات مفیدی را برای دانشکدههای کسب و کار فراهم کند.
شواهدی همچون موفقیت دانشکدههای علوم پزشکی و تحقیقات آنها، وجود برخی از شکافها در تعاملِ دانشکدههای مدیریت با کسب و کارها، پذیرش تعداد بسیار زیاد دانشجو از طریق دانشگاهها و مؤسسات در رشته MBA حاکی از ضرورت و مسئلهای است که توجه و بهرهبرداری از تجربیات دانشکدههای پزشکی را افزون میکند. بنابراین این پژوهش در صدد است تا از تجربههای دانشکدههای پزشکی در دانشکدههای مدیریت و کسبوکار بهرهبردای کند.
در این مقاله پس از بررسی ادبیات پژوهش، با رویکرد کیفی و بر اساس استراتژی مطالعه موردی با استفاده از ابزارها و فنون مشاهده غیر مشارکتی، مصاحبه و مطالعه مستندات مربوطه، الگوی بهرهبرداری از تجارب دانشکدههای پزشکی در دانشکدههای مدیریت و کسب و کار بیان شده و هریک از مؤلفههای آن شرح داده خواهند شد.
پیشینه پژوهش
مطالعات موردی در کسب و کارها
در رشته مدیریت متناسب با زیر مجموعههای تخصصی آن نظیر بازرگانی، صنعتی، دولتی، مالی و… موضوع مطالعه، سازمانها هستند. از این رو در دانش نظری هر یک از این رشتههای تخصصی از تجربیات مدیریتی موفق و اثبات شده در سایر سازمانها و رشتهها برای مطالعه و بررسی مجدد در دانشگاهها میتوان استفاده کرد. هماکنون در بسیاری از دانشکدههای مدیریت در سراسر دنیا و در برخی از دروس ارائه شده از طرف آنها، اساساً روش تدریس مبتنی بر مطالعه موردی[1] روش مرجع و کاربردی است.
مطالعات موردی که خاستگاه آن دانشگاه هاروارد است، شکاف بین تئوری و عمل را به حداقل میرساند. در مطالعات موردی عمل محور، مسائل سازمانها به عرصه دانشگاهها و کلاسهای درس دانشجویان راه پیدا کرده و در مورد راه حلهای مختلف آنها تحلیلهای مختلفی ارائه میشود.
دانشکدههای پزشکی نیز در حل مسائل مرتبط از روشهای مختلف عمل محور استفاده میکنند که میتوان از آنها در دانشکدههای مدیریت بهرهبرداری کرد.
تعامل صنعت و دانشگاه
دانشگاههای بزرگ و معتبر حداقل به دلایل زیر تعامل خود را با صنایع توسعه دادهاند:
اول: دانشگاهها بنیانهای علمی و دانشی خود را کاملتر و عمیقتر میکنند و فاصله بین نظریات گذشته و علم صحیح پاسخگو در محیط را کم کرده و در حقیقت سطح علمی و مرجعیت علمی خود را تثبیت و تحکیم میکنند.
دوم: تعامل با کسب و کارها کسب درآمد زیادی را به همراه دارد که برای مدیریت بودجه دانشگاهها میتواند بسیار جذاب باشد. بدیهی است اساتید و دانشجویان این دانشگاهها در چنین پروژههایی، توانایی علمی و تحقیقاتی بالایی را کسب میکنند که خود میتواند بر میزان خلاقیت و ابتکار علمی آنها در ارائه نظریات جدید علمی موثر واقع شود (بني اسد، 1390)
سوم: بسیاری از صاحبان صنایع و شرکتها به دنبال مشاوران و متخصصانی هستند که با کمترین هزینه، بیشترین بهرهوری را برای سازمانها ایجاد کنند. دعوت از اساتید و دانشجویان دانشگاههای معتبر برای انجام چنین فعالیتهایی دارای ریسک و هزینه مقبولی از جانب آنها است؛ چرا که در برخی مواقع جذب نیروهای متخصص و مبتکران از بین آنها صورت گرفته و میتوانند با حمایت از تحقیقات و انجام رسالههای دانشجویان به بخشی از اهداف خود دست یابند.
چهارم: مرزهای دانش مدیریت و کسب و کار پیوسته در حال توسعه و گسترش هستند. دانشگاهها از یک سو مدلها و چارچوبهای حاصل شده در دانشگاهها را در صنایع و کسب و کارها به بوته آزمون گذاشته و از سوی دیگر، متناسب با مسائل موجود در کسب و کارها اقدام به مدل سازی میکنند. به عبارت دیگر، تعامل دانشکدههای مدیریت و کسب و کارها هم در آزمون نظریه و هم در نظریه پردازی کمک زیادی به مرزهای دانش و توسعه علوم مرتبط میکند. تست و آزمون نظریه، معمولاً بوسیله سازمانهای بزرگ و نوآور حمایت و اجرا میشود. هدف اصلی این سازمانها رسیدن به راه حلهای جدید برای پاسخگویی به مشتریان و مسائل نوین کسب وکار است. به عبارت دیگر این سازمانها با حمایت از آزمون نظریهها و پذیرش ریسک آن، به نوعی ریسک نوآوری و ابتکار و خلاقیت ارزش آفرین را برای سازمان تابعه خود را پذیرفتهاند. در تعدادی از این سازمانها، بخش ثابتی از نیرو، تجهیزات و منابع مالی متمرکز بر روی انجام فعالیتهای آزمون نظریه صورت مستمر است. بدیهی است که تعدادی از آزمونهای نظریه در عمل با شکست روبرو میشوند اما پذیرش این هزینهها با نگاهی بلند مدت به موفقیت برخی از آنها منجر شده و سرانجام از میان چارچوب مختلف آزمون شده بهترین را انتخاب میکنند.
پنجم: ایجاد ساختمانها و شعبههای هر یک از صنایع در دانشگاهها نیز نوعی تعامل جدی را منجر میشود. به منظور تعامل بیشتر برخی از صنایع با دانشگاهها، ترجیح دادهاند که در قالب یک شعبه دائمی در دانشگاههای مورد نظرشان پایگاههایی را برای خود ایجاد کنند. این صنایع نیاز روزافزون خود به دانش و دانش آموختگان دارای صلاحیت را بخوبی برای خود درک نموده و از این رو با ایجاد شعبات یا دفاتر فعال در دانشگاهها، برای رسیدن هرچه سریعتر و صحیحتر به اهداف خود تلاش میکنند.
ششم: بورسیه کردن دانشجویان و کارمندان متبحر یک سازمان در دانشگاهها نیز نوعی تعامل برد- برد برای کسب وکار و دانشگاه است. برخی از سازمانها برای تامین منابع انسانی متخصص و مورد نیاز خود در آینده، منابع انسانی برجسته خود یا حتی دانشجویان جدید را بورسیه میکنند. واحدهای مدیریت سرمایه انسانی در صنایع و کسبوکارها، با رصد دائمی دانشگاههای هم سو با اهداف سازمان، دانشجویان نخبه و برتر آنها را شناسایی میکنند. این دانشگاهها با رویکرد سرمایهگذاری برای سازمان خود کل یا بخشی از هزینههای دانشگاهی و غیر دانشگاهی افراد مورد نظر را تقبل میکنند. این حمایتها خود باعث افزایش تعهد افراد حمایتشونده برای تحقق وظایفشان در آینده سازمان میشود. بورسیهها عمدتاً امنیت شغلی را برای دانشجویان فراهم کرده و از این رو رشد علمی در دانشگاه به همراه رشد عملی در کسب و کارها فراهم میشود.
تفاوتهای علوم پزشکی با علوم اجتماعی به ویژه مدیریت در نظریه و عمل
در حوزه علوم انسانی جنجالهای فراوانی نسبت به اسلامی یا غیر اسلامی بودن علوم وجود دارد و عمدتاً طرحهای تحولی علوم انسانی اشاره به بومی کردن دانش متعارف در داخل کشور دارد. در علوم پزشکی این مناقشات کمتر است و حتی دامنه لغات تخصصی انگلیسی که بیانگر بهرهبرداری از علوم متعارف است قابل مقایسه با هیچکدام از حوزههای مختلف علوم نیست. البته طب، حکمت و طبابت در کشور و اسلام ریشهای دیرینه دارد که در شکلهای مختلف در کشور وجود دارد. هر چند که در اسلام پیشگیری مهمتر از درمان تلقی شده و مواظبتهای مختلف غذایی، جسمی و روحی کمک زیادی به بیمار نشدن میکند.
دانشجویان و استادان علوم پزشکی عمدتاً سطح هفتم از طبقهبندی بولدینگ را که انسان است، مطالعه میکنند؛ حال آنکه در علوم اجتماعی با توجه به مطالعه سطح هشتم این طبقه بندی و مواجهه با نقش انسانها در سازمانها به مراتب پیچیدهتر میشود. بنابراین در علم پزشکی هر بیمار میتواند به عنوان یک مورد مطالعه از سوی انواع تخصصها مطالعه شده حال آنکه در علوم اجتماعی و در اینجا مدیریت سازمان یا بخشهای آن در سطح ملی کشور مطالعه میشود که مجموعهای از نقشهای انسان هاست که نسبت به آنها باید تصمیمگیری شود.
در علوم پزشکی انسانها که دچار عوارض هستند شرح حال خود را بازگو میکنند. حال آنکه شرح حال یک سازمان در اذهان افراد مختلفی است که نسبت به سازمان تفاسیر محتلفی را ارائه میکنند. و عمدتاً گرداوری این شرح حال به مراتب سختتر و پیچیدهتر است. در علوم پزشکی ابزارهای مختلفی جهت بررسیهای بالینی وجود دارد. به عنوان مثال، برای بیماران قلبی، نوار قلب، تست ورزش و آنژیوگرافی میتواند تا حدی وضعیت یک بیمار را مشخص کرده و تصمیمگیری در مورد وی را آسان کند. حال آنکه در کسبوکارها این ابزارها اندک هستند و البته تحلیل آنها سختتر و تصمیمگیری بر اساس آنها پیچیدهتر است. به عنوان مثال، اگر یک کسب و کار با کاهش سودآوری در یک منطقه از بازار مواجه شود پس از گردآوری اطلاعات نموداری ،مطالعات میدانی و تحقیقات بازار ممکن است تصمیمی جدید اتخاذ شود حال آنکه همواره به همین سادگی نیست. ممکن است رقابت در بازار شدت یافته باشد، ذائقه مشتریان تغییر کرده باشد یا اینکه تصویب یک قانون یا سیاست دولت، سودآوری کسب و کار را به چالش بکشد.
روش تحقیق؛ حوزه مشترک همه علوم
امروزه توجه و تحقیق در مورد علوم میان رشتهای افزایش یافته است. فیزیکدانان و فیلسوفان تلاش خود را بر مطالعات فلسفه فیزیک متمرکز کردهاند، مارک مور در مورد جنین شناسی در کتاب خود از مراحل تکامل و رشد جنین از نظر قرآن سخن می گوید (مارک مور، 1998). کیهانشناسان در صدد تحقیق و بررسی فلسفه نجوم هستند متخصصان استراتژی از دانش جانورشناسی برای استراتژیهای نظامی و کسب و کار استفاده میکنند. به عنوان مثال، بلدرچین هنگام احساس خطر استراتژی از استتار استفاده میکند و از همین راهبرد در جنگ برای استتار تجهیزات جنگی و نیروهای نظامی به وفور استفاده میشود. در هر صورت مثالهای فوق مواردی هستند که بخشی از علوم را با یکدیگر مرتبط میکنند. رشد مرزهای دانش و توسعه علوم هواره بر اساس روششناسی صورت میگیرد. روش تحقیق حوزه مشترک همه علوم است و لازم است در همه علوم به آن توجه شود.
ارتباط بین روش تحقیق در علوم پزشکی و علوم اجتماعی
روش تحقیق در علوم پزشکی خدمات زیادی به روش تحقیق در علوم اجتماعی کرده است. اگر کتابهای منتشر شده در حوزة روشهای تحقیق کمی،کیفی و ترکیبی در کتابخانه کنگره آمریکا جستجو شود، هزاران عنوان کتاب نمایش داده خواهد شد که بیانگر رشد سریع این حوزه و بهرهبرداری از آن در سایر حوزههای علوم اجتماعی است. به عنوان مثال، از روشهای تحقیق نظریه داده بنیاد، متا سنتز و متا تئوری که خاستگاه آن در علوم پزشکی است استفادههای فراوانی در علوم اجتماعی شده است.
تفاوتها و تمایزات بین علوم اجتماعی و علوم پزشکی
هر چند تشابهات زیادی میتوان بین حوزههای علوم پزشکی با علوم اجتماعی شناسایی کرد اما تفاوتهای آنها نیز قابل ملاحظه و بررسی است هرچند که که اگر در سایر حوزههای علوم بکار برده شود باعث همافزایی خواهد بود. با مشاهدههای صورت گرفته، دانشجویان پزشکی و پزشکان همواره با موردهای مطالعاتی که بیماران هستند مرتباً در ارتباطند. آنها گزارشات متنوعی را از بیماران، گردآوری کرده و پس از ارائه هر روزه به استادان یافتههای خود را منتقل میکنند.
در هر صورت دانشجویان به همراه اساتید خود بیماران را ویزیت و معاینه میکنند و اساتید به تفصیل در مورد آن بیماری اطلاعاتی را به دانشجویان میدهند و به روش استاد شاگردی[2]، دانش ضمنی و آشکار استادان به دانشجویان منتقل میشود اما در علوم اجتماعی جنبههای نظری و تئوریک مطالعات زیاد است لذا به منظور یادگیری علوم علاوه بر روش استاد شاگردی، میبایست از روش مطالعات موردی[3]، یادگیری در عمل[4] و سایر روشهای تحقیق استفاده شود.
مطالعات موردی هم در علوم اجتماعی و هم در علوم پزشکی استفاده میشوند. در مطالعه موردی کثرت گرایی در روش بسیار مهم است. به عبارت دیگر، زمانی مطالعه عمیق کیفی در مورد یک مطالعه صورت میگیرد که همه روشها استفاده شود. گزارش نویسی، ثبت وقایع روزانه، مصاحبهها، مطالعه مستندات و پروندههای زمینهای، مشاهده مستقیم و مشارکتی و غیر مشارکتی گروههای کانونی و کمیسیونها گرد آوری اطلاعات و پیشرفتهای سایر دانشگاهها و دانشکدهها یک مطالعه خوب را در مورد بیمار شکل میدهد.
هر چند دانشجویان پزشکی همچون دانشجویان مدیریت روش استاد شاگردی، روش مطالعه موردی و روش یادگیری در عمل را برای آموزش به کار میگیرند اما مطالعات و تحقیقات دانشجویان پزشکی در گروههای کوچکتر و البته اثربخش تر صورت میگیرد. حال آنکه گروههای تحقیقاتی و مطالعاتی دانشجویان مدیریت بزرگتر بوده و انتقال اطلاعات به نسبت نمیتواند به خوبی دانشکدههای پزشکی صورت گیرد.
اظهار نظر در حوزههای علوم اجتماعی از آنجایی که اکثریت فکر میکنند مطلع هستند، خیلی بیشتر است ولی با توجه به اینکه حوزههای پزشکی و مهندسی تخصصیتر جلوه میکنند این موضوع کمتر است.
با مشاهده غیر مشارکتی و حضور مستقیم محققان در مراکز آموزشی درمانی به شناسایی روندها و تحلیل آنها پرداخته شده است:
- ورود به بیمارستان
ورود بیمار به بیمارستان حداقل به دو صورت زیر است: الف) بیماران به مطب متخصصان مراجعه کرده و در صورت تشخیص، جهت بستری شدن با معرفینامه به بخشهای تخصص معرفی می شوند. ب) بیماران بد حال یا تصادفی مستقیماً به اورژانس بیمارستانها مراجعه کرده و تحت معالجه و بررسی قرار میگیرند.
- فرایند بررسی و معالجه بیمار در بیمارستان
برای بیمارانی که به بیمارستان مراجعه میکنند سه حالت ممکن است اتفاق بیفتد: الف) بیمار فوت کرده و از روند معالجه خارج شود. ب) بیمار سرپایی مداوا شده و ترخیص شود. ج) بیمار جهت بستری شدن به هر یک از بخشهای تخصصی معرفی شود؛ در این حالت بیمار ابتدا در تریاژ معاینه مقدماتی شده و تشخیص داده میشود که نیاز به بستری شدن وجود دارد یا خیر. در صورت نیاز به بستری بیمار به طب اورژانس معرفی شده و در آنجا بستری میشود. در اورژانس از سوی پزشکان که عمدتاً جوان هستند تحت معالجه و مداوا قرار میگیرد. اورژانس جایی نیست که بیمار به صورت بلند مدت در آنجا بستری باشد بلکه باید به سرعت در مورد وی تعیین تکلیف شود. بیمارانی که از نظر داخلی با مشکلاتی مواجه باشند به بخش داخلی اورژانس که تخصصیتر است منتقل میشوند. در این بخش وضعیت و علائم حیاتی بیمار دقیق تر بررسی شده و در مورد وی تصمیمگیری میشود. اگر بیمار در بخش داخلی اورژانس مداوا شود ترخیص شده و در غیر اینصورت به بخشهای تخصصی بیمارستان ارجاع داده میشود. در بخشهای تخصصی به شرحی که خواهد آمد بیمار معرفی شده و مداوا میگردد.
3-پذیرش بیماران
وضعیت ارائه خدمت در بیمارستانها ممکن است تفاوتهایی با یکدیگر داشته باشند و بیمارستانهای فوقتخصصی به عنوان مثال با یک عضو بدن سرو کار دارند به عنوان مثال چشم که بیماران به بخشهای فوق تخصص شبکیه، قرنیه و غیره ارجاع داده میشوند. تعداد و تنوع بخش هایی که بیماران داخلی را پذیرش می کنند بیشتر از بیمارستان های تخصصی است.
پس از پذیرش برخی از فرمهای استاندارد و از پیش طراحی شده برای هر بیمار یک پرونده منحصر به فرد تشکیل میشود. پس از ورود بیمار به بخشهای تخصصی اگر از اورژانس تجویزهایی جهت معالجه برای بیمار تجویز شده باشد تا اولین ویزیت معالجات گذشته ادامه مییابد در غیر اینصورت پس از مشاهده معالجات اقدامات لازم صورت می گیرد.
ابتدا بیمار تحت نظر یکی از پزشکان قرار میگیرد. اگر بیمار از مطب معرفی شده باشد، طبیعی است تحت آن پزشک معرفی شده به مداوا و معالجه پرداخته میشود. اگر از اورژانس مراجعه کرده باشد، بر اساس پزشک آن کال یا نوع بیماریِ تخصصی و در برخی موارد بنا به درخواست بیمار، زیر نظر یکی از پزشکان قرار میگیرد. هر پزشک رزیدنتهایی دارد که معمولاً گزارشاتی را در مورد بیمار تهیه کرده و در پرونده آن درج میکنند. رزیدنتها مستقیماً به بیمار مراجعه کرده و به تفصیل از دلایل حضور در بیمارستان، بیماریهای قبلی و سوابق سوال میپرسند و گزارشات خود را در پرونده درج میکنند. پس از آن پزشک متخصص با رزیدنتها که عمدتاً دانشجویان وی هستند و بالای سر بیمار حضور مییابند، به تفصیل به شرح و توضیح یافتههای خود برای استاد یا متخصص میپردازند. وی پس از معالجه و پرسش سؤالات بیشتر علاوه بر شرح و معالجه بیمار به تفصیل توضیحاتی را در مورد بیماری به شاگردان خود ارائه میکند. طبیعی است با توجه به اینکه در یک دروه زمانی دانشجویان با بیمار در ارتباط هستند، میتوانند تجربیات خود را در مورد سیر بهبود بیمار تکمیل کنند و در آینده با بیمارانی مشابه از تجربیات خود بهرهبرداری کنند.
روش تحقیق
این پژوهش با رویکرد کیفی و بر اساس استراتژی مطالعه موردی انجام میشود. پدیده مورد مطالعه تجارب آموزشی، یادگیری و پژوهشی و موردهای مطالعه بیمارستانهای ششگانه و هم چنین رشته پزشکی است. گردآوری دادهها در مورد بیمارستانها از طریق فنون چند روشی همچون مطالعه مستندات و مشاهده غیر مشارکتی صورت میگیرد.
مورد مطالعه در این پژوهش مطالعه چند موردی است. در مطالعه موردی دادهها انتخاب، منظم و گردآوری شده تا به خلق معنا از مطالعه مورد نظر (در اینجا تجارب دانشکدههای پزشکی) بپردازند. (دانایی فرد، 1389)
روبرت ین مطالعه موردی را نوعی پژوهش تجربی و پرس و جویی اندیشمندانه میداند که یک پدیده را در بستر فضای واقعیاش مطالعه میکند و در انجام آن از انواع شواهد و قرائن استفاده میکند (ین، 2012).
از ویژگیهای مطالعه موردی میتوان به مطالعه تعداد کمی مصداق اما بصورت عمیق و کیفی اشاره کرد. (sinons, 2009)
مشاهده به دو صورت مشاركتي و غیرمشارکتی انجام میشود. در مشاهده مشارکتی شخص مشاهده كننده در موضوع مورد مشاهده مشارکت و نظرات خود را اعمال می کند. مشاهده ي مشارکتي يکي از رايج ترين روش ها براي جمع آوري داده هاي کيفي است که نياز است محقق در فرهنگ يا زمينه و محيطي که ميخواهد مشاهده کند، شرکت نمايد.
در روش مشاهده غیرمشارکتی، محقق از مداخله در میدان پژوهش اجتناب می کند. مشاهده گر در این روش صرفاً جریان وقایع را دنبال میکند و رفتارها و تعاملات بدون مداخلة مشاهدهگر به همان گونهای که جریان دارند، ثبت خواهند شد. (جلیلی، 1392)
برای مطالعه پدیده آموزش، پژوهش و عمل در علم پزشکی مشاهده غیر مشارکتی از شش بیمارستان صورت گرفت. در این روش پدیدهها به صورت آشکار ثبت و مطالعه شده و رفتار پزشکان، بیماران و پرستاران در مواجهه با مطالعات موردی تحت درمان ثبت میشوند.
یافتههای پژوهش
در اين پژوهش بر اساس يافتههاي حاصل از ابزارها و فنون گفته شده ابتدا نتايج مشاهده غير مشاركتي و تحليل مستندات بررسي شده و سرانجام تجربياتي براي دانشكده هاي مديريت و كسب و كار ارائه ميشود.
بنابراين، ابتدا فرایند و محتوای آموزشی دانشکدههای علوم پزشکی از منابع دادهای بررسی و سپس تجربههای دانشکدهای پزشکی برای دانشکدهای مدیریت و کسبوکار بررسی میشود.
در حال حاضر، نظام آموزش پزشکی عمومی، شامل چهار دوره علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی و کارورزی است. دوره علوم پایه دوره علوم پایه پزشکی پنج ترم تحصیلی است که با اتمام آن، دانشجویان مجاز به ورود به دوره بعدی(فیزیوپاتولوژی) هستند و پیش از ورود به دوره بعدی، امتحان جامع علوم پایه پزشکی از تمام دانشجویان به طور سراسری و همزمان، توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در تمام دانشگاههای علوم پزشکی به عمل میآید و قبولشدگان، مجاز به ورود به دوره فیزیوپاتولوژی خواهند بود. این امتحان، در بردارندة مباحث تدریس شده در دوره علوم پایه است.
- دوره علوم پایه
مرحله علوم پايه، اولين مرحله آموزش پزشكي بوده و مدت اين مرحله دو سال است. در اين مرحله، دانشجويان بخش اول درسهاي عمومي و درسهاي پايه و اصلي را ميگذرانند. هدف از اين مرحله، آموزش ساختمان بدن انسان و اعمال فيزيولوژيك و نقش آن در سلامت انسان و همچنين شناخت عوامل بيولوژيك بيماريزا و شيوههاي دفاعي بدن در برابر آنها و اصول آسيبهاي بدن انسان و آشنا ساختن دانشجو با اصول مسائل بهداشتي است. دانشجويان بايد در هر نيمسال تحصيلي ۲۰ واحد درسي ارائه شده از طرف دانشكده را به طور اجباري بگذرانند. حداكثر زمان مجاز براي گذراندن اين مرحله ۳ سال است .دروسی که در این دوره باید دانشجویان فرا بگیرند عبارتند از: بیوشیمی، بافتشناسی، تشریح(آناتومی)(نظری-عملی)، فیزیولوژی(نظری-عملی)، ایمونولوژی(نظری)، اپیدمیولوژی، روانشناسی، جنینشناسی، تغذیه، ژنتیک، زبان تخصصی، آسیبشناسی عمومی، انگلشناسی، میکروبشناسی.
- دوره فیزیوپاتولوژی (نشانه شناسي)
این دوره شامل 31 واحد درسی است که دو ترم تحصیلی طول خواهد کشید. در اين مرحله دانشجو پس از اين كه با آموختن درسهاي فيزيولوژي به چگونگي عملكرد طبيعي سازمان بدن پي برد و در درس پاتولوژي وضعيت واكنشهاي بدن در بيماري و تغييرهاي بافتها را در هنگام ورود عوامل مضر به خوبي فراگرفت، به مرحلهاي ميرسد كه اكنون بايد بتواند با تلفيق اين دو، واكنشهاي بدن را در هنگام يك بيماري از زمان شروع تا انتهاي آن دنبال كرده، سلسله توالي نشانههاي آشكار و ماهيت يكايك آنها را شناسايي كند. در اين قسمت دانشجو در مقطعهايي كه با عنوان دوره آموزشی از آن ياد ميشود، يك سرفصل از بيماريهاي داخلي مثل بيماريهاي خون را به طور مشروح مطالعه ميكند و در هر قسمت، عوامل شروع كننده، شيوه عمل، واكنش بدن ، سير بيماري و نشانههاي اختصاصي مربوط را بررسي مينمايد. اين مطالعه صرفاً شامل نشانهشناسي بيماريهاست و شامل مباحث درمان و تشخيص در بالين بيمار و معاينههاي فيزيكي نميشود. در اين دوره دانشجو، فارماكولوژي را به صورت مروري كلي بر دستههاي دارويي و چگونگي اثر داروها، ميگذراند. اين آشنايي با فارماكولوژي به صورت كلي بوده، دستههاي اختصاصي داروها و راههاي تجويز آنها رد هر بيماري، در فارماكولوژي اختصاصي به طور مشروح مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. در پایان این دوره معدل دانشجو از دروس فیزیوپاتولوژی، باید دستکم 12 باشد، در غیر این صورت دانشجو باید درسهایی را که در آنها نمره کمتر از 12 آورده است، مجدداً بخواند. حداکثر مدت مجاز، در مراحل اول و دوم (علوم پایه و فیزیوپاتولوژی) 5 سال است. در پایان این دو دوره دانشجویانی که همهی واحدها را با موفقیت بگذرانند، به دورهی کارآموزی بالینی راه مییابند.
دروسی که در این دوره آموزش داده میشود عبارتند از: آسیبشناسی اختصاصی، فارماکولوژی، سیمیولوژی، دورههای فیزیوپاتولوژی ارگانها.
- دوره کارآموزی (استاژری):
دوره سوم كه از آن به عنوان دوره كارآموزي ياد ميشود، شامل دو مجموعه درسهاي نظري و كار عملي است. اساس تدريس درسهاي نظري مانند ساير درسهاي علوم پايه و فيزيوپاتولوژي است ولي در برنامه عملي، دانشجو در بالين بيمار با مجموعهاي از دانستههاي نظري خود با نشانههاي بيماي به صورت مستقيم مواجه ميشود و با صحبت با بيمار و به دست آوردن تاريخچه بيماري، نوع آن را تشخيص داده، اقدامهاي درماني لازم را فراخواهد گرفت. برنامه كار در دوره كارآموزي به طور خلاصه شامل كنفرانسهاي صبحگاهي در مورد بيماران بستري در بخش، صحبت در بالين توسط استاد مربوط و يادگيري معاينهها و گرفتن شرح حال، انجام كارهاي تشخيصي و تا حدودي نسخهنويسي است. عموما درسهاي نظري بعد از ظهرها تدريس ميشود و صبحها به كار در بيمارستان و برنامههاي آن اختصاص دارد. زمان گذراندن كارآموزي باليني به طور مطلوب ۲۰ ماه و حداكثر ۲۷ ماه است كه طي آن، دورههاي داخلي، جراحي، كودكان، زنان و زايمان، چشم، گوش و حلق و بيني، روانپزشكي، راديولوژي و پوست و واحدهاي باقي مانده درسهاي عمومي گذرانده ميشود. محل گذراندن كارآموزيها بيمارستانهاي آموزشي است .دانشجویان پزشکی در این مرحله قادر هستند تا آموختههای خود را از دروس مختلف با یافتههای بالینی از بیماران بستری در بیمارستانها تطبیق داده و با بهرهگیری مناسب از روشهای تشخیص آزمایشگاهی، بیماری را تشخیص دهند و اقدامات مناسب درمانی را برای بیمار انجام دهند. این دوره شامل 97 واحد درسی است که در چهار بخش اصلی ارائه میگردد و عمدتاً مسائل رایج در پزشکی عمومی را شامل میشود که عبارتند از داخلی، جراحی، زنان و کودکان. در سایر بخشها که بخشهای فرعی محسوب میشوند نیز بیماریهای شایع در آنها آموزش داده میشود. با توجه به این مطلب، چهار رشته اصلی جراحی، داخلی، زنان و کودکان زمان بیشتری را به خود اختصاص میدهند.
در دوره کارآموزی، دانشجویان باید روش برخورد با بیمار، تهیه شرح حال بیمار و نحوه تشخیص و درمان را فرا بگیرند تا در دوره بعدی (کارورزی) که خود تصمیم گیرنده خواهند بود، بتوانند به کمک بیماران بشتابند و تصمیمات لازم را اتّخاذ نمایند. در دوره کارآموزی نمره قبولی در دروس عملی و نظری 12 است و معدّل کلّ دوره کارآموزی باید بالای 14 باشد و چنانچه کمتر از 14 باشد، باید واحدهای با نمره کمتر از 14 تکرار شود تا معدل کل به 14 برسد. در پایان این دوره، دانشجویان قبل از ورود به دوره کارورزی در امتحانی به نام امتحان جامع کارورزی شرکت مینمایند و پس از قبولی به دوره کارورزی وارد میشوند. چنانچه دانشجویی در امتحان مربوط قبول نگردد، حداکثر 4 مرتبه میتواند در این امتحان شرکت نماید.
دروسی که در این دوره آموزش داده میشود عبارتند از: بیماریهای اعصاب، بیماریهای عفونی، کارآموزی داخلی، بیماریهای جراحی، بیماریهای ارتوپدی، بیماریهای عفونی، کارآموزی جراحی، تاریخ و اخلاق پزشکی، بیماریهای کودکان، پزشکی قانونی و مسمومیتها، فارماکولوژی بالینی، کارآموزی چشم، کارآموزی پوست، کارآموزی بهداشت، کارآموزی بخش کودکان، بهداشت، کارآموزی گوش و حلق و بینی، کارآموزی ارتوپدی. بیماریهای زنان و زایمان، کارآموزی رادیولوژی، بیماریهای روانی، کارآموزی روانپزشکی.
- دوره کارآموزی (انترنی)
این دوره آخرین مرحله آموزش پزشکی است و آن را دوره انترنی نیز میگویند. این دوره 64 واحد درسی است و 18 ماه به طول میانجامد. در دوره کارورزی، دانشجویان مسؤولیت معاینهی بیماران و تشخیص و اقدامات درمانی را در بیمارستان بر عهده خواهند داشت و آموختههای خود را در دورههای قبل به طور عملی انجام خواهند داد تا آماده پذیرش شغل پزشکی در جامعه شوند و بتوانند به طور مستقل به درمان بیماران بپردازند. دوره انترني يا كارورزي در واقع نقطه عطف آموزش باليني دانشجويان رشته پزشكي است. كارورز پس از آموختن علوم پزشكي و گذراندن يك دوره كارآموزي باليني در تمام بخشهاي بيمارستاني، اينك بدان حد از اطلاعات پزشكي و قضاوت باليني رسيده است كه به طور مستقل در مواجهه با بيماران قرار بگيرد و با به كار بستن عملي تمام آموختهها ، به طور مستقيم با بيماران در تماس باشد و با انجام معاينههاي باليني و دستور آزمايشهاي پاراكلينيك، به تشخ يص رسيده، به درمان بيمار بپردازد. اين فعاليتها همگي زير نظر استادان و دستياران مربوط صورت ميگيرد .در پایان این دوره و قبل از فراغت از تحصیل، کارورزان باید درس پایاننامه را که 6 واحد درسی است، آغاز کنند.
دروس کارورزی بالینی شامل بخش جراحی، کارورزی بخش چشم، کارورزی بخش سوانح و سوختگی، کارورزی بخش ارتوپدی، کارورزی بخش ارولوژی، کارورزی بخش اطفال، کارورزی بخش بهداشت، کارورزی بخش گوش و حلق و بینی، کارورزی بخش داخلی، کارورزی بخش زنان و زایمان، کارورزی بخش اورژانس، کارورزی بخش نفرولوژی، کارورزی بخش پوست، کارورزی بخش روانپزشکی میباشد.
مزایا و معایب آموزشها در پزشکی و تجربیات حاصل از آن به صورت مورد محوری:
1- دانشجویان با شرح حال بیمار از نزدیک مواجه بوده و آن را به استادان خود ارائه میکنند و پس از آن با توضیحاتی که استادان در مورد بیماری میدهند دانش دانشجویان افزایش مییابد. شرح حال بیمار به عنوان مورد مطالعه به همراه دانش انبوهشی دانشجو و توضیحات استاد در مورد بیمار و بیماری آن باعث میشود در آینده بتواند آن را برای سایر بیماران به کار گیرد.
2- در این روش دانش ضمنی و تجربیات حاصل از بررسی بیمار از سوی استاد به دانشجویان منتقل میشود. این دانش از طریق نحوه معالجه و برخورد متخصص با بیمار به بهترین نحو صورت می گیرد. استاد حاصل مطالعات و یافتههای خود را از طریق سوالات متنوع و توضیحات تفصیلی به دانشجویان منتقل میکند.
3- در برخی از موارد، کنفرانسهایی از سوی استادان و دانشجویان که در کنار هم هستند، برگزار شده و دانش استادان با یکدیگر به اشتراک گذاشته شده و در مورد بیمار تصمیم گیری نهایی میشود. با اشتراک این دانش همه یک مرحله رشد و پیشرفت دانش خواهند داشت.
4- معایب: در این روش، مورد محوری باعث میشود که در برخی از موارد صرفاً دانشجویان به همین تجربیات شفاهی بسنده کنند حال آنکه ضرورت دارد مطالعات عمیق و بنیادی در مورد یک بیماری به دقت صورت گیرد. به عنوان مثال، اطلاعات دریافت شده از بیمار، توضیحات استاد حاوی کلید واژههایی است که اگر در مورد آن تحقیق شود اطلاعات پزشکان جامع و دقیق خواهد شد.
5- در برخی از موارد که بیماران، بیماریهای زمینهای دارند و در بیمارستانهای دیگر بستری شده اند اطلاعاتی (بیشتر از خلاصه پرونده) در اختیار پزشکان جدید قرار نمیگیرد و عمدتاً سیر معالجه جدید زمان بر خواهد شد.
6- با توجه به اینکه معالجه بیمار در اولویت قرار میگیرد ممکن است دانشجویان با مورد مشابه تا مدتهای زیاید مواجه نشده و باعث فراموشی یافتهها شود. لازم است برای دانشجویان پزشکی علاوه بر پروندهها در قالب مقالات و یادداشتهایی یافتههای خود را در مورد هر بیمار مستندسازی کنند.
پزشکان متخصص یا رزیدنتها تجویز[5] خود را در مورد بیمار در پرونده قرار میدهند. پرستاران موظف به اجرای تجویزها پزشک و شرح وضعیت بیمار در طول شبانه روز هستند. تجویزهای پزشک معمولاً از سوی پرستاران به صورتهای زیر باید پیگیری شود:
الف) اگر مشاورههایی در پرونده درج شده باشد، لازم است در داخل یا خارج از بیمارستان هماهنگی لازم جهت انجام مشاورهها صورت گیرد. (همکاری با رانندگان آمبولانس و همچنین در سطح بالاتر انعقاد تفاهم نامهها برای همکاریهای بین بیمارستانی.
ب) اگر خونگیری و اعزام به رادیولوژی، سونوگرافی، آندوسکپی و غیره باشد از سوی پرستاران هماهنگیها و پیگیریهای لازم انجام خواهد شد و بیمار به آن بخش ها منتقل میشوند.
ج) تزریق تمامی داروهایی که از سوی پرستاران و شرح علائم حیاتی از طریق آنان صورت میپذیرد.
د) در پرونده فرمهایی وجود دارد که به تفصیل هر یک از پزشکان، پرستاران، رادیولوژیستهای آزمایشگاه، الکتروکاردیوگرافی و غیره باید روزانه گزارشات خود را ثبت کنند.
7- یک بیمار معمولاً با توجه به بیماری محوری در یک بخش بستری میشود و سپس اگر علائم و شواهدی درباره بیماری وی مشاهده شود از طریق مشاوره پیگیری میشود. به عنوان مثال، بیمار دیابت در بخش غدد بستری است و برای وی مشاوره چشم نوشته میشود. برای مشاوره ضرورت ندارد که حتماً یک علامت کاملاً حاد و مشخص در مورد بیمار مشاهده شود بلکه شناخت اجمالی یک مشکل یا مسئله معمولاً تاکیدی است بر مشاوره. نتایج مشاوره معمولاً به صورت زیر منعکس میشود:
الف) مشاور بیمار را از یک بخش به بخش دیگر منتقل میکند و این به این معناست که کانون مسأله باید از سوی یک بخش دیگر پیگیری شود.
ب) مشاور با توجه به پیچیدگی و تخصص خود یک مشاور دیگر را معرفی میکند تا بصورت تخصصیتر بررسی شود.
ح) مشاور مسئله را حاد تشخیص نداده و از نظر وی مشکلی برای بیمار وجود ندارد و مرخص است.
د) مشاور دوره درمان جدیدی را در همان بخش اصلی و سابق برای بیمار شروع میکند.
تجربيات دانشكده هاي پزشكي در مديريت
- طراحی دروس ارتباط سیستمی اجزای سازمان و شناخت تأثیرات آنها بر یکدیگر:
با بهرهبرداری از رویکرد سیستمی و مهمتر از آن تجویز سیستمی دارو در طب سنتی برای رفع مشکلات و بیماریهای جسمی انسانها، میتوان برای طراحی نوع محتوای دروس و رویکردهای متفاوت و نوین برای دانشکدههای مدیریت اقدام نمود. یکی از بخشهایی که در محتوای رشته مدیریت در حال حاضر مغفول مانده است، توجه به مساله بسیار مهم روابط و تاثیرات بین اجزای مختلف سازمان و قسمتهای مختلف آن است. اگر لیست محتوای دروس و عنوانهای آنها در دانشکدههای مدیریت بررسی شود، خواهیم دید که بیشتر نوع محتوای دروس و عنوانها بسیار به رویکرد جزء نگر و بخشی مدیریت نوین شباهت دارد. این در حالی است که اساساً در رشته مدیریت رویکرد سیستمی دارای ابعاد و سابقه علمی قابل توجهی میباشد اما متاسفانه در آموزش همان رشته مدیریت در کشور، این رویکرد به صورت بخشی از اجزای رشته مدیریت مورد توجه و آموزش همگانی قرار میگیرد. به نظر میرسد اگر بخواهیم از نوع تجویزات سیستمی در طب سنتی استفاده کنیم باید دانشجویان رشته مدیریت را از نظر محتوایی در انتها به بازخوانی همه اجزای آموزش دیده در این رشته با رویکرد سیستمی فراخوانیم. این مهم بدون طراحی محتوای درس یا دروسی با عنوانی مشابه شناسایی نوع روابط سیستمی بین اجزای سازمان و نوع تجویزات سازمانی با این رویکرد صورت نخواهد گرفت.
- بهرهبرداری از تجربه کارورزی و کارآموزی دانشکدههای پزشکی در مدیریت:
یکی از اهداف اصلی تشکیل دانشکدههای مدیریت، آموزش و ایجاد آمادگی و مهارت برای دانشجویان جهت ایفای نقش در سطح مدیران آینده کشور است. این هدف بدون ارائه میزان کافی کارآموزی و کارورزی برای دانشجویان امکان پذیر نیست. به همین منظور در حال حاضر در برخی دانشکدههای مدیریت دنیا دورههایی تعریف و اجرا میشود: در کشور دو نوع حوزه مدیریتی وجود دارد: اول، حوزه مدیریت دولتی[6] و دوم، حوزه مدیریت کسب و کار به معنای عام[7]. برای تحقق این هدف دو تجربه از دانشکدههای پزشکی حاصل شده است:
الف)طراحی مؤسسه ارائه مشاوره مدیریتی به سازمانهای خصوصی با محوریت اساتید دانشکده مدیریت:
یکی از بخشهایی که در دانشکدههای پزشکی کشور مشاهده میشود دوره کارورزی و کارآموزی دانشجویان میباشد. دانشجویان رشته پزشکی در حقیقت در این دوره ها با مشاهدات عینی خود نوع درک و تثبیت دروس خود را دنبال میکنند. آنها در این بخش با مشکلات (بیماریهای بدن) به صورت مستقیم روبرو میشوند و قبل از آنکه به صورت کاملاً مستقل به تجویز دارو برای مریض (در مطب خود در آینده) بپردازند، با بهرهگیری از این دورهها و ارائه مشاورههای درمانی در کنار پزشک، نوع تشخیص و صحت آن را در مورد خود میسنجند. با بهرهبرداری از این الگوی آموزش عملی، طراحی مؤسسه ارائه مشاوره مدیریتی به سازمانهای خصوصی با محوریت اساتید دانشکدههای مدیریت میتواند راهگشا باشد. در این مؤسسات دانشجویان همان فرآیند کارآموزی و کارورزی میتوانند در ذیل واحدهای تعریف شده دروس عملی خود بگذرانند و همچنین با مشاهده انواع سازمانهای خصوصی و مشکلات آنها (قبل از ورود به مناصب مدیریتی کشور در آینده) و نوع تجویزات و تحلیلهای اساتید خود میتوانند قدم بزرگی در پیشبرد آموزش مطابق با واقع رشته مدیریت را برای خود رقم بزنند.
ب) طراحی سازمان نظام مدیریت برای سازمانهای دولتی
برای افزایش سطح دانش مدیریتی در سازمانهای دولتی و همچنین آشنایی عملی دانشجویان دانشکدههای مدیریت در کشور با نوع سازمانهای دولتی و مشکلات آنها، تعامل با بخش عمده مدیریت کشور که توسط سازمانهای دولتی صورت میگیرد را از تعامل بسیار نزدیک دانشجویان رشتههای پزشکی با فضای واقعی و عملی کاری خود در آینده (یعنی بیمارستانها) برداشت میشود. پزشکان در واقع برای نظارت و رسیدگی به امور خود سازمان نظام پزشکی را دارند که برای این منظور تشکیل سازمان نظام مدیریت حیاتی است. در این بخش با تعامل دانشکدههای مدیریت نزدیک به محل سازمانها و تعامل محتوایی و پرسنلی اساتید دانشگاه و دروس ارائه شده توسط آنها در دانشگاهها، دانشجویان رشته مدیریت با یاری استاد راهنما و اساتید متخصص رشته مدیریت، به ارائه مشاوره در دو بخش در سازمانهای دولتی میپردازند. اول، شناسایی و تحلیل مشکلات موجود سازمانی و ارائه راه حلها. دوم، شناسایی شرایط وضعیت مطلوب و ارائه راه حلهایی جهت بهبود وضعیت سازمان و نیل به وضعیت مطلوب. این دو بخش به صورت موازی میتواند توسط این معاونت و تعامل چند دانشکده مدیریت با آنها و برنامهریزی دقیق صورت پذیرد.
نتیجهگیری:
این پژوهش با هدف بهرهبرداری از تجربیات دانشکدههای پژشکی در مدیریت و کسب و کار انجام شد. متخصصان مدیریت برای آینده رشتههای مدیریت و کسب و کار بر مطالعه دانشکدههای پزشکی و تجربیات آن تأکید جدی دارند. در این مقاله، ابتدا وضعیت تعامل و آموزش در دانشکدههای مدیریت بررسی شد. با توجه به اینکه عمده یافتههای این پژوهش بر اساس مشاهده غیر مشارکتی در شش بیمارستان منتخب بود، نتایج حاصل از مشاهده غیر مشارکتی در بیمارستانهای فوق و به طور کلی اقدامات دانشجویان پژشکی به همراه مطالعه مستندات مربوط به نحوه آموزش آنها بررسی گردید. هر چند تفاوتهایی بین دانشکدههای مدیریت و پژشکی از نظر موضوع مطالعه وجود دارد ولی بر اساس بررسیها نتایج زیر برای دانشکدههای مدیریت و کسبوکار پیشنهاد میشود:
- استقرار سازمان نظام مدیریت: همانطور که در رشتههای پزشکی سازمان نظام پزشکی وجود دارد و هر یک از پزشکان باید برای طبابت، نظام پزشکی دریافت کنند لازم است که در مدیریت هم سازمان نظام مهندسی راهاندازی شده تا بتوان تعامل بهینه بین دانشجویان و استادان و همچنین مدیران متخصص و شایسته را برای سازمانهای داخلی کشور برگزید.
- سیر و فرایند آموزش در پزشکی برای مدیریت قابل توجه و الگوبرداری است. بر خلاف ماهیت رشته مدیریت و کسبوکار که باید با سازمانها مرتباَ در تعامل باشد، هیچگونه واحد یا مکانیسمی برای اینکه دانشجویان مدیریت در چندین ترم در سازمانها حاضر شده و به ارائه طرح خود بپردازند، وجود ندارد. به همین دلیل شکاف بین تئوری و عمل مشاهده میشود.
- مستندسازی روزانه از وقایع در پروندههای پژشکی و تشکیل جلسات صبحگاهی برای بررسی آن پروندهها و اشتراک دانش، حلقه مفقوده سازمانهای کشور است که البته لازم است استادان و دانشجویان مطالعات موردی سازمانها را استخراج و نسخههای لازم برای حل آنها را بپیچند و سپس در جلسات روزانه به بررسی و مناقشه درمورد یافته بپردازند.
- تخصصگرایی در پزشکی یکی ازمحوریترین کارهاست و به صورت چند لایه اجرا میشود. به عنوان مثال هرگز یک فوق تخصص چشم اقدام به جراحی قلب نمیکند ولی در حوزه سازمانی و مدیریت و کسب و کار تداخل تخصصها زیاد است و همین عامل باعث میشود که سازمانها بیمارگونه معالجه شوند.
- یکی از مهمترین نکاتی که در نتایج میتوان به آن اشاره کرد این است که اطلاعات تا جایی که دانش پزشکان و متخصصان اجازه میدهد شفاف و دقیق تولید میشود. برای همین اطلاعات پزشکان در مورد یک بیمار دقیق بوده و تصمیمگیری راحتتر صورت میگیرد. حال آنکه در سازمانها جریان اطلاعات به ویژه در بین واحدها مخدوش و ناقص است و به همین نسبت تصمیمگیریها با قاطعیت مواجه نخواهد بود.
در هر صورت مطالعه دقیق جنبههای دانشکدههای پزشکی و نحوه تعامل آنها با بیمارستانها تجربههایی را برای بهبود تعاملات بین دانشکدههای مدیریت با کسب و کارها و همچین آموزش در آنها به ارمغان خواهد آورد.
فهرست منابع و مآخذ
- بني اسد، رضا، مديريت راهبردي با تأكيد بر جهاد اقتصادي، انتشارات دانشگاه امام صادق (علیه السلام)،1390، تهران
- یان دل، تونی هک، روش شناسی مطالعه موردی در پژوهشهای مدیریت (آزمون نظریه و نظریه پردازی)، ترجمه: داناییفرد، حسن، انتشارات دانشگاه امام صادق (علیه السلام)،1392، تهران
- اووه فلیک، درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمه: جلیلی، هادی، انتشارات نشر نی، 1392، تهران
- محمدی الیاسی، قنبر، فراستخواه، مقصود و فرخ، شیما (بهار 1391)، مهارتهای استادان و مربیان کارآفرینی برای پرورش کارآفرینان نوپا در دانشگاه، فصلنامة توسعة کارآفرینی، سال چهارم، شمارهی 15.
- ذاکر صالحی، غلامرضا (1383)، دانشگاههای آینده، دایرهالمعارف آموزش عالی، 496-503.
- آییننامه آموزشی دکتری عمومی پزشکی مصوب چهل و دومین جلسه شورای عالی برنامهریزی علوم پزشکی
- سایتهای مربوط به دانشکدههای علوم پزشکی و مدیریت دانشگاههای داخلی
8.Datar, Srikant M.; Garvin, David A.; Cullen, Patrick G. (2010): Rethinking the MBA. Business education at a crossroads. Boston Mass.: Harvard Business Press.
- Wit, Bob de; Meyer, Ron (2005): Strategy synthesis. Resolving strategy paradoxes to create competitive advantage: text and readings. 2nd ed. London, Mason, Ohio: Thomson Learning; Thomson/South-Western.
.10Andrew, Sharon; Halcomb, Elizabeth (2009): Mixed methods research for nursing and the health sciences. Chichester U.K.: Wiley-Blackwell Pub.
11.Chesnay, Mary de (Ed.) (2015): Nursing research using phenomenology. Qualitative designs and methods in nursing. New York: Springer Publishing Company LLC.
12.Simons, H. (2009): Case study research in practice. Los Angeles, London: SAGE
13.Yin, R. K. (2012): Applications of case study research (3rd). Thousand Oaks: SAGE.
[2] . teaching by oaching method
[3] . case study research
[4] . learning by doing
[5] . order
[6] . public Administration
[7] . Business Administration
دیدگاهتان را بنویسید