مصاحبه با دکتر بهمن حاجیپور استاد برجسته مدیریت استراتژیک
این مصاحبه برای دانشجویان و الگو گرفتن از آن خواندنی است.
اما قبل از مصاحبه خاطرهای از دوران دانشجویی من
یادم هست آن روز های برگشت ناپذیر زندگی دانشجویی ام نماینده بازرگانی78 بودم مباحث جذاب درس مدیریت بازاریابی ما را مستعد کرده بود که مدیریت استراتژیک را بیاموزیم از بحث در مورد تحلیل محیط و نیروهای پورتر و مسئولیت اجتماعی سازمان گرفته تا بیانیه ماموریت و…. نیمسال فرد سال تحصیلی مان بود. قبلاً درس مدیریت راهبردی با دانشجویان صنعتی یکی بود. خلاصه درس را انداختیم نیمسال دوم و بدین ترتیب مدیریت راهبردی ما از صنعتی ها جدا شد. اولین جلسه به کلاس مدیریت راهبردی رفتیم یادم است که کلاس را به آقای دکتر دیواندری ارائه کرده بودند و چون همان روز ها مدیر عامل بانک ملت شده بود، توفیق شاگردی از ما سلب شد. جلسه دوم وارد کلاس شدیم و آقای دکتر دهقان (رئیس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران) به کلاس تشریف آوردند. مقدماتی در مورد مدیریت راهبردی مطرح شد و حتی موضوعات تحقیقات ما مشخص شد. هفته سوم نیمسال بود و با توجه به علاقه وافری که به مدیریت راهبردی داشتم زودتر از بقیه شاید حدودا 5 دقیقه قبل از شروع وقت قانونی وارد کلاس شدم. با کمال تعجب دیدم که استاد جدیدی تشریف فرما شده اند. بعد از احوالپرسی به من فرمودند که دانشگاه شما یک عیب دارد و آن اینکه کارشناسی ارشد پیوسته است و دانشجویان چندان برایشان ملموس نیست که وارد کارشناسی ارشد شده اند. بنده هم کلی تأیید کردم. تا دانشجویان یکی پس از دیگری با کوله باری از کاغذ و قلم تا شاید یادداشتی از فرمایشات استاد بردارند، وارد شدند. لبخند های زیر لب آنها حاکی از این بود که این سومین استاد است که عوض شده و هفته آینده باید منتظر استاد دیگری باشیم. یکی از دانشجویان گفت شما سومین استاد ما هستید امیدوارم که بمانید و بدین ترتیب بود که لبخند دسته جمعی کلاس فضا را کمی تلطیف کرد. خلاصه کلاس مدیریت راهبردی ما رسماً شروع شد و هر روز بر اشتیاق ما افزوده می شد. و دریافتیم که گنجی یافته ایم که برایمان سالها دارای برکات فراوان است. خلاصه علم و اخلاق در هم آمیخته شده بود و زمان نیمسال هم داشت سپری می شد. دست به کار شدیم و طبق معمول قلم و کاغذ برداشتیم و ازدانشجویان امضاء جمع کردیم. عصرهای دوشنبه کلاس نداشتیم، می خواستیم به مدت 4 ساعت کلاس مدیریت راهبردی را درخواست بدیم. با اشتیاق امضا شد و بدین ترتیب 2 واحد مدیریت راهبردی به 6 واحد در نیمسال دوم رسید. بالاخره تدوین استراتژی تمام شد. اما هنوز اجرا و کنترل و مکاتب مدیریت راهبردی مانده بود. هنوز نماینده کد بودم، پیشنهاد دادیم دروس اختیاری کارشناسی ارشد ما سیستم های خبره و روش شناسی ایجاد سیستم های طلاعاتی را به آقای دکتر حاجی پور ارائه نمایند و بدین ترتیب بود که مکاتب مدیریت راهبردی و اجرا و کنترل را نیز در محضر ایشان تلمذ کردیم. وخلاصه این درس باعث شد که 5 نفر از 9 نفر کلاس دکتری قبول شوند. در پاسخ بعضی از سوالات دکتری، مدیریت راهبردی نوشتیم و نمره گرفتیم! رویکرد مبتنی بر منابع و مدل VRIO خیلی در پاسخ سوالات به نگارش در آمد.
خوشبختانه دانشگاه و جامعه علمی ما از وجود این استاد عزیز بهره مند است
ذیلا مصاحبهای که با ایشان انجام دادهایم میآید:
– معرفی شناسنامهای؟ معرفی تحصیلی؟ معرفی تخصصی و حرفهای و شغلی؟
بنده متولد 27 خرداد سال 1344 در استان خوزستان شهرستان اندیمشک هستم. دیپلم خود را در رشته اتومکانیک، لیسانس را در رشته مدیریت صنعتی از دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس را در رشته مدیریت صنعتی از دانشگاه تربیت مدرس و دکتری را در رشته مدیریت استراتژیک از دانشگاه شهید بهشتی اخذ نمودم. به لحاظ حرفهای و شغلی نیز از سال 1375 بعنوان عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران و از سال 1383 افتخار همکاری با دانشگاه امام صادق (ع) را داشته ام. البته در این میان مسئولیتهای اجرائی هم از قبیل مدیر کل آموزش دانشگاه شهید چمران و چند سالی هم بعنوان رئیس یکی از مراکز دانشگاه پیام نور به خدمت مشغول بودهام.
– از چه زمانی انتخاب کردن را به جای انتخاب شدن بکار بردید؟ نتیجه هر کدام چه میشود؟
از دو واژه انتخاب کردن و انتخاب شدن می توان برداشتهای مختلفی به دست آورد. اجازه دهید برای رفع ابهامات احتمالی ابتدا آنها را تعریف کرده و بر آن اساس سوال مطرح شده را پاسخ دهیم. انتخاب کردن را می توان موقعیتی دانست که در آن خردمندانه در خصوص اهداف و نحوه تحقق آنها تصمیم گیری کرده و اقدام نماید وانتخاب شدن وضعیتی است که در آن دیگران اهداف و نحوه تحقق و اقدامات را به فرد می دهند. اینکه فردی در موقعیت انتخاب کردن قرار گیرد تابع بلوغ و بویژه بلوغ در حوزه جهان بینی است. هر چه فرد نسبت به هستی، خلق هستی و رابطه و نقش خود در عالم هستی با خبرتر شود بیشتر به مرجع انتخاب کردن می رسد. بعنوان تجربه فردی خودم باید عرض کنم یکی از مهمترین منابعی که می تواند در این زمینه کمک کند کتابهای استاد مطهری بویژه کتاب جهان بینی ایشان است. نتیجه انتخاب کردن اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری است و در نتیجه انتخاب شدن تقویت ایده مأمور و معذور بودن است.
– دیروز، مسیر امروز راچگونه میدیدید؟ امروز، دیروزرا چگونه ارزیابی میکنید؟ فردا را برای خود چگونه تصویر کردهاید؟ آیا واقعاً 10سال بعد خود را تصویر کردهاید؟ چرا بله، چرا نه؟
فکر می کنم خلاصه سؤال این است که آیا چشم انداز دارید یا نه؟ اگر دارید افق آن کجاست؟ باید عرض کنم که بنده چشم انداز خود را تصریح کرده و البته بدون قید زمانی بلکه تا پایان عمر و توصیه می کنم همه عزیزان نیز چشم اندازی برای خود ترسیم نمایند. عملکرد دیروز و امروز و آینده همه تابع توانایی و قابلیت است که در اختیار داشته و داریم. حضرت امیر المومنین (ع) در فرمایشات خود توصیهای با این مضمون دارند که مرد زمان خود باش، سعی من این بوده که این توصیه را مبنای حرکت به سمت چشم انداز قرار دهم. البته در ارزیابی های خود در کنار کامیابیها، مواردی هم ناکامی دیدهام که ریشه آنرا در غفلت از کسب قابلیت های لازم می دانم.
– دوره دانشجویی شما و دوره دانشجویان فعلی، مهمترین تفاوت از حیث دانشجو بودن را ذکر فرمایید؟
البته چه در گذشته و چه در حال هیچگاه، تعریف واحدی از دانشجو بودن وجود نداشته و همواره دیدگاههای مختلف افراد مطرح بوده است. با این حال به نظرم اکنون برای دانشجویان امکانات بسیار بیشتری برای جستجوی دانش نسبت به گذشته فراهم شده است.
– شما به عنوان استادی که از بیرون دانشگاه تشریف آوردهاید(و از دانشآموختگان دانشگاه نیستید) مهمترین عیبهای نظام آموزشی (استاد، دانشجو، برنامه درسی، محیط، مدیریت، ساختار، فرهنگ) را در دانشگاه امام صادق(ع) در چه میبینید؟
من عیب خاص که بتوانم به طور مطلق آن را عیب بدانم به نظم نمی رسد، البته مواردی را می توان به عنوان نوعی کاستی قابل رفع به شمار آورد مهم ترین نکتهای که می توانم مطرح کنم بی علاقگی دوستان دانشجو به مطالعه و تحقق در حوزه صنعت و سازمانهای بازرگانی است غالباً دوستان علاقمند به کار و تحقیق در دانشگاه امام صادق (ع) هستند این البته بسیار خوب و پسندیده است ولی باید توجه کنیم که بسیاری از عزیزان بعنوان مدیران آینده باید وارد سازمانهای مذکور شوند. بنابراین شایسته است توجه بیشتری به تحقیق در این موسسات بعمل آید.
– دانشجویان شما را موفق میدانند، خود شما فکر میکنید چه دلیل عمدهای (یا دلایل عمدهای) وجود دارد؟
دوستان به بنده لطف دارند. واقعیت این است بر اساس زمانی که داریم خود را فرد موفق نمی دانم. حال اگر چنین تصوری در ذهن دانشجویان وجود دارد. دو دلیل اصلی دارد: یکی تمرکز (جلوگیری از پراکنده کاری) و دیگری تلاش برای متمایز شدن از طریق محتوی ذکر.
– تخصص شما حوزه راهبرد و مدیریت راهبردی است، آیا این انتخاب خود شما بوده است، دلیل این انتخاب چه بود؟ چه مسیری طی شد تا به این انتخاب برسید؟
این رشته را انتخاب کردم چون در زمان ورود به دوره دکتری گزینههای دیگری هم داشتم. مهمترین دلایل این انتخاب را یکی مطالعات
نظری که از قبل در مورد رشته داشتم و دیگری تجربیات مدیریتی و مشاهده کاستی در این حوزه بوده است.
– آیا مدیریت راهبردی بر زندگی شخصی شما هم تاثیرگذار بوده است؟ می توانید مثال بیاورید؟
اینکه آیا مدیریت راهبردی در زندگی شخصی بنده تاثیر گذار بوده یا نه، باید بگویم که پاسخ مثبت
است. مهمترین تاثیری که این رشته بویژه در زندگی کاری من داشته است درک این نکته بوده است که باید متمرکز کار کرد. در یافته ام که شرط تمایز، تمرکز است و امیدوارم بتوانم این یافته ها را هر چه بیشتر در میان جنبههای زندگی نیز مورد استفاده قرار دهم.
– یک استراتژیست خوب نیاز به چند سال مطالعه در حوزه مدیریت راهبردی دارد؟
به نظرم آنچه از طول مطالعه مهمتر است عمق مطالعات است. نه فقط در حوزه مدیریت استراتژیک بلکه در سایر زمینهها نیز اصل، درک عمیق است. هر شخصی که در ابتدا وارد یک رشته می شود با مفاهیمی کلی مواجهه می شود. ماندن در کلیات مطلوب نیست. باید با مطالعه به درک عمیقی از مفاهیم رشته دست یافت. یک فرد پیگیر ممکن است با دست یافتن به منابعی غنی در زمانی کوتاه بتواند به درک خود عمق بدهد.
– اهمیت این گرایش در بین گرایشهای مدیریت چگونه است؟
استنباط من این است که همه گرایش های مدیریت از اهمیت یکسانی برخور دارند. اما نکته ای که گرایش مدیریت استراتژیگ را متمایز می کند یک جایگاه منحصر به فرد مدیریتی در سازمان است. جایگاهی که او را بعنوان مسؤول کل سازمان معرفی می کند. مطالعه و بررسی این جایگاه، جذابیتهای خاصی به این رشته داده است و دیگری مطالعه سازمان. در مواجهه با آن متغیرهای متعددی را پیش روی محقق قرار می دهد. وجود متغیرهای متعدد نوعی پویایی را در روش های مطالعه طلب می کند که می تواند فضایی جذاب برای محققان و دانشجویان محسوب گردد.
– دانشگاههای ایران را در حوزه آموزش مدیریت استراتژیک چگونه ارزیابی میفرمایید؟
پاسخ به این سوال نیازمند مطالعه و بررسی دقیقتری است. بنابراین اجازه دهید فعلاً پاسخی در این بوده ارائه نشود. ولی به طور کلی نوعی گرایش و تمایل به ورود به این رشته مشاهده می گردد به نظر می رسد دانشگاههای بیشتری درصدد پاسخ به این تقاضا باشند.
– به نظر شما آیا پروژههای مدیریت راهبردی در ایران موفقیتآمیز تدوین و اجرا میشوند؟ بیشتر از چه مکتب یا مکاتبی مورد استفاده قرار میگیرند؟
در یک دهه گذشته سازمانهای زیادی متقاضی تدوین برنامه استراتژیک بودهاند. در پاسخ به این تقاضا موسسات مشاوره ای متعددی تاسیس و عهدهدار انجام این کار شده اند. هر چند تعداد معدودی از این موسسات مشاوره واجد شرایط لازم برای تصدی این مهم بوده اند ولی دربسیاری از این موسسات دانش مدیریت استراتژیک مشاوران در حد مطالعه یک کتاب مدیریت استراتژیک است. همان کتاب را مبنا قرار داده و با تکمیل چهار جدول و استخراج یک ماتریس برنامهها را در چندین مجلد تهیه و به مدیران سازمان تقدیم کرده اند. و البته مدیران هم تنها موردی را که در این نوشته نمی یابند چیزی است که بتوان آنرا اجرا کرد. دلیل این آشفتگی نیز نبود یک نظام مدیریتی مانند نظام پزشکی، نظام مهندسی و از این قبیل است که اجازه انجام کار به افراد غیرمتخصص را ندهد. با این حال فعلاً چنین وضعی حاکم است. اینکه از چه مکتبی استفاده می کنند، فکر می کنم مؤسسات بیشتر از آنکه دنبال مکتب شناسی و انتخاب رویکرد مناسب باشند، به دنبال تقلید از کارهای یکدیگرند.
– طرفدار کدام مکتب راهبردی، تئوری راهبردی و فلسفه راهبردی میباشید؟
همانطور که عرض کردم یکی از ویژگیهای مدیریت استراتژیک، وجود متغیرهای زیادی است که در تدوین، اجرا و کنترل باید مورد توجه قرار
گیرند. مکاتبی که سعی می کنند قالب خاص به بررسی استراتژی دهند علیرغم اینکه به مطالعه متغیرها شکل منطقی می دهند در عین حال متغیرهای زیادی را هم ندیده میگیرند هانطور که فیشربرک مطرح می کند ما با انواعی از استراتژیها مواجه هستیم: اندیشیده ، تعهدی ، تحقق یافته، خود جوش و تحقق نیافته. مکاتب تجویزی عمدتاً بر استراتژیهای اندیشیده تاکید دارند که البته فقط بخشی از عملکرد سازمان را تبیین می کنند. با این وصف به نظر می رسد متدولوژی مکتب یادگیری به گونه ای که می تواند همه ابعاد ذکر شده را در خود جای داده و مورد بررسی قرار دهد.
– آیا آموزش و پژوهش در مورد مدیریت راهبردی اختصاصی دانشجویان مدیریت صنعتی و بازرگانی دانشگاه بوده یا اینکه سایر دانشجویان هم (مدیریت مالی و دولتی) بدان نیاز دارند؟
بر این باور هستم برای همه گرایشهای مدیریت آشنائی با مدیریت استراتژیک موضوعی لازم و ضروری است.
– چه دروس و مهارتهای تکمیلی دیگری میتواند نقش موثری در فهم و استفاده بهتر مباحث استراتژیک کمک کند؟
یکی از مهمترین مباحثی که می تواند به درک ما از مدیریت استراتژیک کمک کند رفتار در محیط رقابتی است از جمله می توان به مطالعه رفتار رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی اشاره کرد مطالعه رفتار تیم های ورزشی در کوران رقابت و همچنین رفتار جانواران می تواند ایدهای خوب برای مدیران به همراه داشته باشند.
– در مورد مدیریت راهبردی در ایران جای چه چیزی خالی است؟
در مورد مدیریت به طور کلی نبود حرفهای گرائی و امکان دخالت افراد بدون صلاحیت علمی در امر
مدیریت. و در مورد مدیریت استراتژیک نبود نشریات تخصصی ویژه برای انتشار تحقیقات انجام نشده در این زمینه.
– دوست دارید در کنار مدیریت (بویژه مدیریت راهبردی) چه حوزهای را مطالعه نموده که فرصت آن نیست؟
علاقمند بوده و هستم دوره های فلسفه اسلامی و تفسیر قرآن را به شکل تخصصی بخوانم ولی متاسفانه فرصت نداشته ام.
– به نظر شما آیا دانشجویان بهتر است مستقیماً پس از دوره کارشناسیارشد وارد دکتری شوند و یا ابتدا وارد کار شده و سپس به سراغ تحصیل در مقاطع بالاتر روند؟
آنچه برای یک دانشجوی دکتری حائز اهمیت است آشنائی با سازمان و مسائل موضوعاتی که در آن جریان دارد است. اگر شخصی این فرصت را داشته باشد که قبل از ورود به دکتری بویژه یک مسئولیت مدیریتی را تجربه کند میتواند در درک و فهم او از سازمان کمک کند. البته این فرصت را می توان با مطالعه و بررسی نیز جبران کرد. به هر حال آنچه مهم است ورود با بصیرت به دوره دکتری است.
– با توجه به ایام آغازین سال تحصیلی چه برنامهای را برای دانشجویان در حوزههای مختلف تحصیلی و زندگی پیشنهاد میکنید؟
در حوزه تحصیل مهمترین توصیه من به دانشجویان عزیز علاوه بر مطالعه جدی همه دروس، برنامه ریزی برای کشف توانمندیها برای ترسیم قلمرو فعالیت حرفهای است. این توصیه بخصوص باید توسط دانشجویان سالهای آخر
جدی تلقی شود. در انتخاب هر کاری نیز همانطور که عرض کردم نباید دنبال مُد بود. هر فرد باید با مراجعه به خود و مشورت با اساتید صاحب تجربه قلمرو مناسبی برای کار و ادامه تحصیل برگزیند.
در بخش زندگی عمومی نیز توصیه بنده به عزیزان دانشجو تقویت جهانبینی و خودسازی است. مطالعه و تفکر و ابزار لازم برای توسعه متوازن همه ابعاد زندگی محسوب می شوند. نکته آخر در این زمینه این است که یاد بگیریم سخت گیرترین منتقد به خودمان باشیم.
– به چه تفریحاتی در زندگی علاقه دارید؟ آیا ورزش میکنید؟
مهمترین تفریحات من عبارتند از: مطالعه، تماشای مسابقات فوتبال و سریالهای تاریخی، ورزش مورد علاقه من فوتبال است قبلاً بازی میکردم و اکنون گاهی فرصت میشود.
– عمدهترین منابعی که از آنها برای به روز کردن اطلاعات خود استفاده میکنید چه هستند؟
مطالعه مقاله و مطالعه کتاب روش های اساسی بنده میباشند.
– چند استاد بزرگوار در ایران که از زندگی علمی شما تاثیر بسیار داشتهاند را ذکر کنید؟
بنده دست تمامی اساتید بزرگوارم را میبوسم از همه آنها به نحوی بهرهمند شدهام. نام بردن از فرد خاصی برایم دشوار است. خود را مدیون همه آنها میدانم امیدوارم خداوند به همه آنها طول عمر توأم با عزت و سربلندی بدهد.
– دوست شما چه نوع آدمی است؟ چه ویژگیهایی دارد؟
مهمترین ویژگی دوستان من این است که همه آنها از خودم بهترند. همیشه چیزی برای یاد دادن به من دارند و همواره پشتیبانی آنها به من آرامش میدهد.
– به نظر شما پایاننامهها و رسالههای دکتری به صورت کلی چقدر ما را به مرجعیت علمی و حکمت نظری در دانش مدیریت راهبردی نزدیک نمودهاند؟ پایاننامههایی را که در دانشگاه کار کردید چطور؟ آیا تفاوتی داشت؟
به نظر بنده به پایاننامههای زیادی انجام شده که در مرزهای دانش هستند. اما یک اشکالی که در این میان وجود دارد پراکنده کاری است. این پراکندگی هم شاید بتوان ناشی از دو دلیل عنوان کرد؛ یکی اینکه دانشگاهها و اساتید مدیریت در ایران را نمیتوان به طور صریح و بر اساس مبانی نظری در یکی از مکاتب مدیریت قرار داد. نبود چنین مرزبندی نوعی ابهام و سردرگمی را موجب می شود. از طرف دیگر یک نقشه تحقیقاتی نیز وجود ندارد که بر آن اساس استاد، دانشجویان خود را برای راهنمایی انتخاب کند به گمانم این وضعیت در دانشکده معارف اسلامی مدیریت امام صادق (ع) نیز صادق باشد.
– در چه بخشی از زندگیتان یاری خداوند را ملموستر احساس کردید؟
قطعاً حیات آدمی بدون یاری حضرت حق تعالی برای لحظهای نیز متصور نیست. با این درک یاری خدای متعال در لحظات خطر سادهتر است؛ به نظرم در دوران جنگ تحمیلی و در مواجهه با وضعیت های خاص ناشی از آن دوران یاری خداوند را ملموس تر احساس می کردیم.
– جناب آقای دکتر آیا عصبانی هم میشوید؟
بله، در مواردی که علیرغم تذکرات و توضیحات قبلی با تکرار ندانمکاری و بیمبالاتی مواجهه شوم عصبانی می شوم.
– بزرگترین حسرت زندگی شما چیست؟
از دست رفتن فرصتهای بی شماری که خدای
متعال در برابرمان گذاشته و نتوانستیم از آنها بهره ببریم. وقتی به آنها فکر میکنم نمی توانم موردی
را به عنوان مورد خاص مطرح کنم.
– برای دانشجویانی که فکر میکنند در حال حاضر سالهای زیادی را از دست دادهاند و دیگر فرصت جبران برای آنها وجود ندارد، چه پیشنهادی دارید؟ از کجا باید آغاز کرد؟
مسیر حرکت همیشه خطی نیست، یک راه برای جبران عقب ماندگی، کشف میانبُرهاست. بنابراین دلیلی برای توقف وجود ندارد.
– به نظر شما چه عواملی در موفقیت تحصیلی یک دانشجو میتواند موثر واقع شود؟
عوامل زیادی را شاید بتوان ذکر کرد، ولی اصل کلام در این نکته است که هیچ درسی را غیر مهم تلقی نکنیم و به کمتر از بهترین در آن درس قانع نباشیم.
– توجه به تفریح و مهارتهای مکمل (روابط دوستی، مطالعات جانبی، ارتباطات) در موفقیت تحصیلی و میزان تاثیر آنها؟
سرلوحه کار یک دانشجو در زندگی خود باید توسعه متوازن باشد. توسعه متوازن دارای سه بخش روحانی – جسمانی و حرفه ای است. اگر دانشجویی در این دوران به توسعه جسمانی خود بی توجه باشد، قطعاً در ادامه کار درسنین میانسالی تاثیر منفی آن را خواهد دید. بنابرین از الزامات دوران دانشجویی علاوه بر مطالعه درس، توجه به مطالعات جانبی، توسعه شبکههای دوستی و ورزش میباشد.
– به نظر شما دانشجویان علاوه بر مدیریت چه علومی را باید فراگیرند تا موفق شوند؟
آشنایی با کامپیوتر و یادگیری و زبانهای خارجی کمک موثری به دانشجویان مدیریت به طور مستقیم می نمایند. ضمن آنکه مطالعات فلسفی، جامعهشناسی و ریاضی نیز برای دست اندرکاران مدیریت ضروری هستند.
– برنامهریزی تحصیلی اثربخش دارای چه ویژگیهای کلیدی است؟
هدفگذاری، سنجش مستمر، ارزیابی و پاداش (تنبیه) زمانبندی و منابع مناسب و مرتبط عناصر برنامهریزی تحصیل محسوب می شوند.
– موضوعات جهت تحقیق و پژوهش (اعم از کاربردی و نظری) ؟
در بعد کاربردی باید موضوعاتی را بررسی کنیم که بعنوان یک مشکل سازمانی متبلور است .
مثلاً چرا در برخی از صنایع هیچ شرکت ایرانی صادرات ندارد؟
چرا سازمانهای ایرانی رابطه مناسبی با دانشگاهها ندارند؟
چرا در افغانستان و عراق شرکتهای ترکیه سهم بازار بیشتری دارند؟
واکنش سازمانها به نامگذاری سالها توسط مقام معظم رهبری چه بوده است؟
آیا برنامههای استراتژیک تدوین شده در اجرا موفق هستند؟
در بعد نظری هم تحقیقات باید در صدد نظریهپردازی یا توسعه نظریههای موجود باشند.
– در پایان هر نصیحتی را که برای شاگردان خود صلاح میدانید، مطرح فرمایید.
رابطه خود را با خالق هستی هر چه بیشتر توسعه دهید. حداکثر بهره را از توان و شور و نشاط جوانی ببرید. به دوستیهای خود عمق بخشید. شبکه دوستی گستردهای را شکل دهید. تواناییهای خود را کشف کنید. بر یک بخش خاص متمرکز شوید. راههایی را برای تمایز پیدا کنید. چشماندازی فردی را ترسیم کنید و همه اقدامات را در جهت تحقق آن انجام دهید.
انشاا… خداوند همه شما را در همه امور زندگی موفق گرداند.
دیدگاهتان را بنویسید