استراتژي رفتاري: پيوند روانشناسي و مديريت استراتژيك
باسمه تعالي
استراتژي رفتاري: پيوند روانشناسي و مديريت استراتژيك
نويسنده: رضا بنیاسد
عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق عليهالسلام
استراتژی رفتاری (behavioral strategy) به کاربرد روان شناسی شناخت و اجتماعی در حوزه نظر و عمل مدیریت استراتژیک اشاره میکند. هر چند مطالعات مربوط به روان شناسی در مدیریت استراتژیک از سه دهه قبل شروع شده است اما با مفهوم استراتژی رفتاری، محققان به دنبال پژوهش های نوین میان رشته ای در این زمینه هستند. روانشناسي شناخت به مطالعه شناخت و فرايندهاي ذهني همچون استدلال، حل مسئله، زبان، مفهوم، خلاقیت، انگیزه، غرایز، باورها و حافظه مي پردازد. در اين مقاله كوتاه سعي ميشود به طور مختصر اشارهاي به پيوند بين روانشناسي و مديريت استراتژيك شود.
پس از گذشت دو دهه از آزمون و بکار گیری مفاهيم مديريت استراتژيك در كشور، برخي از مديران و سازمانها با وجود اينكه در مرزهاي دانش اين حوزه گسترش قابل توجهي رخ داده است درباره كاربرد آن در سازمانهاي خود نگرانند. همواره در عرصه عمل با اين مهم مواجه هستيم كه مديريت استراتژيك و استراتژي آنطور كه انتظار مي رود نتوانسته است در حل مسائل مختلف اجتماعي و سازماني كارآمد باشد. البته این نگرانی مختص کشور ما هم نیست؛ در تحقیقات موسسه مک کینزی مشخص شده است که ” برخلاف تصور تصميمات استراتژيك از سوي مديران به طور كامل اتخاذ نمي شود. در پیمایش سال 2009 فصلنامه مک کینزی از 2207 مدیر اجرایی مشخص شد که فقط 28 درصد از مدیران اجرایی گفتند که کیفیت تصمیات استراتژیک در شرکت آن ها به طور کلی خوب است . 60 درصد هم فکر می کردند که تصمیمات بد در شرکت آنها اتخاذ شده است و 12 درصد باقیمانده هم گفتند که دستیابی به استراتژی خوب به ندرت اتفاق می افتد. (Lovallo & Olivier, 2010; McKinsey, 2009) علتهاي اين نگراني فراوانند اما يكي از مهمترين آنها بيتوجهي به حوزههاي ميان رشتهاي مطالعه استراتژي به ويژه روانشناسي و مديريت استراتژيك است. حتی مک کینزی نیز به مطالعه جدی این حوزه می پردازد (Lovallo & Olivier, 2010). هنري مينزبرگ در كتاب سيري در استراتژي از ده مكتب استراتژي سخن به ميان ميآورد كه دو مكتب شناختي و مكتب فرهنگي مستقيماً با ” روانشناسي” در ارتباط هستند. (Mintzberg, Ahlstrand, & Lampel, 1998) علاوه بر مفاهيم عمومي روانشناسي كه در سازمانها كاربرد دارد و استراتژي نيز يكي از ابعاد سازمان است؛ براي درك مكتب شناختي به روانشناسي شناخت و براي درك مكتب فرهنگي به روانشناسي اجتماعي لازم است.
در تحقيقات اخير از استراتژي رفتاري سخن به ميان ميآيد كه در واقع به مطالعه روانشناسي اجتماعي و شناختي در مديريت استراتژيك ميپردازد. (Das, 2014; Das, 2016; Hodgkinson, 2016; Levinthal, 2011; Powell, Lovallo, & Fox, 2011; Schrager & Madansky, 2013)
هنري مينزبرگ بر اين باور است كه اگر ما{ متخصصان استراتژی} بتوانيم معنا و مفهوم مكتب شناختي را به خوبي ابراز كنيم آنوقت آموزش و عمل استراتژي نسبت به آنچه كه امروز شاهد آن هستيم متحول خواهد شد. (Mintzberg et al., 1998, p. 150–150) براي شناخت و مطالعه دقيق اين مكتب نياز هست كه روانشناسي به ويژه روانشناسي شناختي[1] را مطالعه كنيم. هنري مينزبرگ حتي پا را فراتر از دو مكتب فوق فراتر گذاشته است و بيان ميكند كه مكتب شناختي پلي بين ساير مكاتب ديگر است. بنابراين هرچند رنگ و بوي روانشناسي در ساير مكاتب كمتر است اما در هر صورت كاملا بيرنگ نخواهد بود. (Mintzberg et al., 1998, p. 151–151). سوالات مطرح شده از سوی متخصصان در فراخوان سه نشریه معتبر مدیریت استراتژیک نیز گویای کابرد وسیع روانشناسی در مدیریت استراتژیک است.
راهنمای مطالعه
مطالعه روانشناسي در فرايند مديريت استراتژيك
روانشناسي در فرايند مديريت استراتژيك كاربرد دارد. كه به برخي از آنها به صورت مختصر اشاره ميشود:
در مرحله چشم انداز استراتژيك
براي درك چشم انداز استراتژيك و درك اينكه استراتژيها چگونه در موقعيت هاي مختلف شكل ميگيرند ما بايد پژوهشي عميق در زمينه ذهن استراتژيست[2] داشته باشيم. اين پژوهش و كنكاش وظيفه مكتب شناختي است. كه در رشته روانشناسي شناختي بررسي ميشود. (Mintzberg et al., 1998, p. 150–150)
هدفگذاري
یکی از مفاهیمی که در مورد هدف گذاری در مدیریت استراتژیک استفاده می شود مربوط به هدف والا/ هدف جامع[3]/ است. این مفهوم در حوزه روان شناسی اجتماعی اولین بار از سوی مظفر شریف و دیگران (Sherif et al., 1954) مطالعه شد.
سازمان يك نهاد اجتماعي است كه در آن گروههاي مختلفي بر حسب وظايف تعريف شده (مكتوب يا نامكتوب) فعاليت ميكنند. براي تحقق اهداف سازماني (يا اهداف گروهي) گاهي اوقات گروها به تنهايي و بدون مقايسه يا رقابت براي بدست آوردن منابع كمياب فعاليت خود را به خوبي انجام ميدهند. اما گاهي رقابت بر سر دريافت يك جايزه (پاداش) بين گروهها صورت مي گيرد در آنصورت ممكن است تنشهايي بين آنها صورت گيرد ( تخريب لفظي و عملي و .. از اين گونهاند.)
زماني كه منابعي كه بايد به يك گروه داده شود و منبعي كمياب و ارزشمند باشد تنشها بيشتر ميشود. حال اگر شرايط را براي همكاري فراهم و اهداف والا تعريف شود شرايط متفاوت خواهد شد. اهداف والا به اهدافي اشاره ميكند كه براي دستيابي به آنها به همكاري دو يا چند نفر يا گروه لازم است. در روان شناسي براي كاهش بين تعارضات بين گروهي و همكاري بين آنها از تعيين « هدف والا» استفاده ميشود. در اين نوع هدف، گروهها لازم مي بينند كه با هم كار كنند « هدف والا هدفي است كه مطلوب هر دو گروه يا فرد بوده اما هيچ يك از گروهها به تنهايي نمي توانند به آن برسند ( بارون و ديگران، 348) اينگونه اهداف در سازمان ها باعث دوستيهاي بين گروهي مي شوند . رقابت بر سر منابع كمياب به سرعت تشديد شده و منجر به كشمكش تمام عياري خواهد شد. بنابراين در سازمان ها بايد تعريف اهداف والا را در نظر گرفت تا به جاي رقابت بين گروهي همكاري اتفاق بيفتد. هدف والا هم براي همكاري و هم ايجاد انگيزه مورد استفاده قرار ميگيرد.
عمدتاً هدفگذاري در مديريت استراتژيك بر اساس رقابت تعريف ميشود اما « هدف والا» براي همكاري و ايجاد انگيزه برای کارکنان در اجرای استراتژی به كار مي رود. در مدیریت استراتژیک در الگوی 7s در قسمت ارزشهای مشترک به این مفهوم اشاره شده است.
در گذشته، برای شناسایی حوزه هایی که مدیریت استراتژیک از آنها تغذیه میشد به حوزههای رشتهای همچون اقتصاد، مالی، روانشناسی و … اشاره میشد اما اکنون برای شناخت بهتر استراتژی، به حوزه های میان رشتهای لازم است که خود از رشتههای مختلف شکل گرفتهاند. به عنوان مثال، استراتژی رفتاری ( مبانی رفتاری روان شناسی در مدیریت استراتژیک) به مطالعات میان رشتهای مالی رفتاری و اقتصاد رفتاری و بازاریابی رفتاری نیازمند است.
فراخوان مقاله برای ویژه نامه strategic management journal در دسامبر 2011 ، تشکیل گروه پژوهشی در حوزه استراتژی رفتاری در انجمن مدیریت استراتژیک در سال 2013 و فراخوان مقاله درباره استراتژی رفتاری و عمل استراتژی در سال 2015 برای مجله CALIFORNIA MANAGEMENT REVIEW (CMR) نمونههايي از توجه روز افزون مجلات برتر دنيا به اين حوزه علمي است. با توجه به اذعان متخصصان این حوزه، به نظر می رسد در آینده نزدیک یکی از حوزه های جدی و مرزهای دانش رو به گسترش در حوزه مدیریت استراتژیک، استراتژی رفتاری باشد. بهرهبرداری از این اصطلاح باعث میشود که محققان حوزه های مدیریت استراتژیک را به همراه روانشناسی اجتماعی و شناخت مطالعه کرده و حوزههای جدید میانرشته ای را مطالعه کنند.
دان لوالو Dan lovallo در بحث فراخوان مقاله برای مجله CMR می نویسند: با توجه از عمر 5 تا 6 ساله مطالعه این حوزه به صورت مشخص با عنوان استراتژی رفتاری كه از سال 2010 شروع شده است هنوز سوالاتی در این زمینه وجود دارد که بدون پاسخ مانده است. مجلات فوق برای تشویق محققان در این زمینه سوالات زیر را مطرح کرده اند: كه 15 سؤال در اين زمينه را ميتوانيد در اینجا مطالعه فرماييد:
مطالعه و يادگيري دراين زمينه در ابتداي راه خود است. به همين منظور نويسنده فهرستي از منابع را كه در اين زمينه گردآوري كرده است در بانك نرمافزارسيتاوي براي دانشپژوهان و متخصصان مديريت استراتژيك براي دانلود رايگان قرار داده است.
پژوهشگراني كه قصد دارند اثربخشي راهبردها را در عمل افزايش دهند به مطالعات روانشناسي براي اجراي استراتژي ها نيازمند هستند. بنابراين توصيه ميشود در حوزه روانشناسي اجتماعي كتاب بارون (در منابع به آن اشاره شده است)مطالعه شود. ضمناً هنري مينزبرگ نيز در كتاب سيري در استراتژي (در منابع موجود است و در بازار با عنوان جنگل استراتژي ترجمه شده است) به دو مكتب شناختي و فرهنگي اشاره كرده است كه مطالعه آنها ضروري است. پس از مطالعات فوق استفاده از بانك اطلاعاتي سيتاوي ميتوان رهگشا باشد.
References
بارون، روبرت، دان بيرن و نايلا برنسكامب، روانشناسي اجتماعي، ترجمه يوسف كرمي، تهران، 1390، نشر روان.
Bromiley, P. (2005). The behavioral foundations of strategic management. Theories of strategic management. Malden, MA: Blackwell Pub. Retrieved from http://www.loc.gov/catdir/toc/ecip0416/2004007689.html
Das, T. K. (2014). Behavioral strategy: Emerging perspectives. Research in behavioral strategy. Charlotte NC: Information Age Publishing Inc.
Das, T. K. (Ed.). (2015). Research in behavioral strategy. The practice of behavioral strategy. Charlotte: IAP–Information Age Pub. Inc. Retrieved from http://www.infoagepub.com/products/The-Practice-of-Behavioral-Strategy
Das, T. K. (Ed.). (2016). Decision Making in Behavioral Strategy (Research in Behavioral Strategy): Information Age Publishing.
Das, T. K. (Ed.). (2017). Research in behavioral strategy. Culture and Behavioral Strategy: IAP–Information Age Pub. Inc. Retrieved from http://www.infoagepub.com/products/Culture-and-Behavioral-Strategy
Dobson, P., Starkey, K., & Richards, J. (2004). Strategic management: Issues and cases (2nd ed.). Malden MA: Blackwell Pub.
Gavetti, G. (2011). The New Psychology Of Strategic Leadership. Harvard Business Review, 89(7/8), 118–125.
Healey, M. P., & Hodgkinson, G. P. (2015). Psychological Foundations of Strategic Management. In C. L. Cooper (Ed.), Wiley encyclopedia of management (pp. 1–3). Chichester, UK: John Wiley & Sons, Ltd.
Hiriyappa, B. (2013). Strategic Management and Business Policy: For Managers and Consultant: Booktango.
Hodgkinson, G. P. (2016). The behavioural strategy perspective. In V. Ambrosini, M. Jenkins, & N. Collier (Eds.), Advanced strategic management. A multi-perspective approach (pp. 201–228). New York: Palgrave Macmillan.
Hodgkinson, G. P., & Healey, M. P. (2011). Psychological foundations of dynamic capabilities: reflexion and reflection in strategic management. Strategic Management Journal, 32(13), 1500–1516. doi:10.1002/smj.964
Levinthal, D. A. (2011). A behavioral approach to strategy—what’s the alternative? Strategic Management Journal, 32(13), 1517–1523. doi:10.1002/smj.963
Lovallo, D., & Olivier, S. (2010). The case for behavioral strategy. McKinsey Quarterly,
McKinsey. (2009). Flaws in strategic decision making: McKinsey Global Survey results. McKinsey Quarterly. Retrieved from http://www.mckinsey.com/business-functions/strategy-and-corporate-finance/our-insights/flaws-in-strategic-decision-making-mckinsey-global-survey-results
Mintzberg, H., Ahlstrand, B. W., & Lampel, J. (1998). Strategy safari : a guided tour through the wilds of strategic management. New York: Free Press.
Powell, T. C., Lovallo, D., & Fox, C. R. (2011). Behavioral strategy. Strategic Management Journal, 32(13), 1369–1386. doi:10.1002/smj.968
Rudani, R. B. (2013). Principles of Management: Tata McGraw Hill Education Private Limited.
Schrager, J. E., & Madansky, A. (2013). Behavioral strategy: A foundational view. Journal of Strategy and Management, 6(1), 81–95. doi:10.1108/17554251311296576
Sherif, M., Harvey, O. J., White, B. J., Hood, W. R., & Sherif, C. W. (1954). The Robbers Cave Experiment: Intergroup Conflict and Cooperation: Wesleyan University Press.
Waterman Jr., R. H., Peters, T. J., & Phillips, J. R. (1980). Structure is not organization. Business Horizons, 23(3), 14–26
====
[1] . cognitive psychology
[2] . The mind of the strategist
[3] . superordinate goal
دیدگاهتان را بنویسید